رنجوری نظام مدیریت بحران در ایران

 بررسی رخدادهای زیست محیطی سال‌های اخیر و ارزیابی  شیوه مدیریت بحران‌های طبیعی و انسان‌ساز در ایران، لزوم تغییر در راهبردهای مدیریت بحران در کشور را نشان داده و تجدیدنظر در این زمینه را بدیهی می‌سازد اما پرسش حائز اهمیت این است که ریشه اصلی مشکلات این حوزه در ساختار نظام مدیریت بحران است یا در قانون‌های موضوعه و یا در شیوه مدیریت و نگرش سیاست‌گذاران این حوزه.
گزارش حاضر با عنوان «ارزیابی اجتماعی سیاست ادغام نهادهای امدادی و تشکیل وزارت مدیریت بحران» [۱] نوشته ایمان شعبان‌زاده به این پرسش‌ها پاسخ خواهد داد که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانیم:

مهم‌ترین مشکلات نظام مدیریت بحران در ایران

 در حال حاضر مشکل فعلی مدیریت بحران در کشور، ساختار موجود یا قانون آن نیست بلکه ایراد، دیدگاه مدیریتی نسبت به مقوله مدیریت بحران است. اکنون در حوزه مدیریت بحران شاهد ناهماهنگی میان دستگاه‌ها، نبود برنامه‌های راهبردی، فقدان اعتبارات مناسب و کافی و همچنین ضعف بدنه کارشناسی و مدیریتی متخصص این حوزه هستیم و در عمل اقتدار لازم برای اجرایی شدن تصمیمات کلان وجود ندارد ، به همین دلیل در چنین شرایطی حتی تغییر ساختار هم مشکلی را حل نخواهد کرد.
گسترش روزافزون شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی و تاثیر آن در زمان مدیریت بحران غیرقابل انکار است

تقدم بخشیدن به راهبردهای عملیاتی پس از حادثه به جای راهبرد پیشگیری

اگر اولویت راهبردی ما در برابر بحران‌های طبیعی تمرکز بر بخش پیشگیری باشد، جدا از ارکان اجرایی، حداقل در بخش تعیین استراتژی و راهبرد، درست عمل کرده‌ایم. همچنین باید گفت که موضوع پیشگیری، الزاماً مبتنی بر هزینه نیست، بلکه نیازمند تغییر برنامه‌های توسعه‌ای و انطباق با الگوهای بومی و ملی است. بنابراین افزایش اعتبارات و تخصیص به موقع به منظور پیشگیری از آثار مخاطرات زیست محیطی، در واقع یک سرمایه‌گذاری است و نه ایجاد هزینه.

 مساله حائز اهمیت این است که اکنون در بسیاری از بخش‌ها و نقاط در معرض مخاطره و دارای پتانسیل بحرانی شناسایی شده در کشور، دستگاه‌های مسئول در حوزه‌های مختلف به وظایف خود در آن راستا کاملاً واقف هستند اما در عمل به دلیل کمبود اعتبارات مشخص برای انجام امور مرتبط، توانایی اقدام لازم را ندارند و یا حداقل به این بهانه از اجرای آن سر باز می‌زنند.

 نبوده برنامه رسانه‌ای جامع در حوزه مدیریت بحران

در قانون مدیریت بحران کشور سطح وظایف صدا و سیما، به عنوان فراگیرترین رسانه رسمی کشور در ارائه آموزش در برابر بحران و اعلام هشدار محدود شده و نقش رسانه‌های غیر رسمی در این میان دیده نشده است در حالی که گسترش روزافزون شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی و تاثیر آن در زمان مدیریت بحران غیر قابل انکار است بنابراین یکی دیگر از مواردی که در آن نیاز به تغییر راهبرد داریم در حوزه رسانه و مدیریت فضای اطلاع‌رسانی غیررسمی در هنگام بروز بحران‌های طبیعی و استفاده از این ظرفیت کمتر دیده شده برای افزایش کارایی ارتباطی با مردم است.
مهمترین چالش‌ مدیریت بحران در کشور را می‌توان نبود مدیریت یکپارچه و نقشه راه جامع برای این حوزه دانست

نبود نقشه راه جامع برای کاهش خطر بلایا

 همه کشورها در سطح ملی و در سطح محلی باید برنامه کاهش خطر برای کشور و شهرها و روستاها داشته باشند. در ایران بنابر نتایج به دست آمده تاکنون نقشه راه جامعی برای کاهش خطر ارائه نشده است از این رو مهمترین چالش‌ مدیریت بحران در کشور را می‌توان نبود مدیریت یکپارچه و نقشه راه جامع برای این حوزه نامید.
بنابراین دستگاه متولی مدیریت بحران در کشور باید یک سند راهبردی و نقشه راه براساس بحران‌های گذشته داشته باشد که در آن اقدامات و وظایف هر یک از دستگاه‌ها و بخش غیردولتی مشخص شده و اهداف کمی وجود داشته باشد. اما آنچه که در چند سال گذشته در کشور شاهد آن بوده‌ایم نبود برنامه‌های بلندمدت و آینده‌نگرانه و بدتر از آن غرق شدن در روزمرگی سازمانی و  در نهایت غافلگیری و عملکرد ضعیف است.

ضعف زیرساخت‌های لازم مدیریت شهری و روستایی

نبود بانک جامع اطلاعاتی از زیرساخت‌های شهری و روستایی و فقدان مدیریت یکپارچه از چالش‌هایی است که مدیریت بحران کشور به ویژه مدیریت بحران شهر تهران با آن روبرو است.همچنین نبود مدیریت واحد و پشتیبانی لازم در شرایط ظهور بحران یکی از مشکلاتی است که گریبان‌گیر کشور است. سازمان مدیریت بحران باید با بر هم نهادن اطلاعات، امکان و توان تصمیم‌گیری داشته باشد.
سازمان مدیریت بحران جایی است که باید توان تصمیم‌گیری حاکمیتی را بر پایه دانش و توانمندی با کیفیت بالا و برپایه به کارگیری نیروهای علمی و فنی با بالاترین کیفیت داشته باشد. این در حالی است که تاکنون و در بسیاری از موارد این سازمان محل دریافت داده‌های مختلف گاهی ناهمساز از سازمان‌های مختلف علمی بوده و معمولاً خود نیز نمی‌تواند و نتوانسته این داده‌ها را پردازش کند.

 وجود فرمانده واحد با توان تصمیم‌گیری علمی و دقیق و در سطوح حاکمیتی، یکی از ارکان مهم مدیریت بحران در هر کشوری است که همچنان در مدیریت بحران سوانح کشور ما مفقود است.

بهره نگرفتن منسجم از مشارکت مردمی و سازمان‌های مردم نهاد در مدیریت بحران

یکی از مسائل جدی در بروز بحران‌ها بهره‌گیری صحیح از ظرفیت‌های مردمی است در واقع چنانچه مردم را درست جهت‌دهی و هدایت نکنیم خود آنها به عواقب حادثه شدت می‌دهند بنابراین علاوه بر اینکه ظرفیت مردمی در حل بحران بسیار حائز اهمیت است در صورت عدم بهره‌گیری منسجم از این ظرفیت گسترده با مشکلات زیادی روبرو خواهیم شد.  

 

وجود فرمانده واحد با توان تصمیم‌گیری علمی و دقیق و در سطوح حاکمیتی، یکی از ارکان مهم مدیریت بحران در هر کشوری است که همچنان در مدیریت بحران سوانح کشور ما مفقود است

           

در پایان ذکر این نکته لازم است که به منظور ساماندهی مدیریت بحران در کشور و اتخاذ یک رویکرد همه جانبه و علمی به این حوزه ضروری است که کارگروهی متشکل از صاحبنظران و متخصصان این حوزه و کارشناسان دستگاه‌های مرتبط  در کشور تبدیل تشکیل شود و این کارگروه با آسیب‌شناسی تاریخی قوانین موجود در حوزه مدیریت بحران در کشور و بازدید میدانی از تجارب کشورهای پیشرفته در حوزه مدیریت بحران در جهان، مدلی جامع و منطق با شرایط زیستی، اجتماعی و اقتصادی کشور ارائه دهند و در نهایت خروجی این پژوهش می‌تواند در قالب یک طرح یا لایحه مستقل در مجلس شورای اسلامی ارائه شود.

پی‌نوشت

[۱] . ایمان شعبان‌زاده، ارزیابی اجتماعی سیاست ادغام نهادهای امدادی و تشکیل وزارت مدیریت بحران، مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، ۱۴۰۱.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *