مدیریت بحران آب و ضرورت ارزیابی بی‌طرفانه

مهدی زارع در یادداشتی نوشت:‌ حدود ۱۰۵ تــالاب در ایران وجــود دارد که وســعتی بیش از ۳ میلیون هکتار زمین را شــامل می‌شــوند. حدود ۱/۳میلیون هکتار از این تالاب‌ها تحت تأثیر خشکسالی قرار دارند و تاکنون ۶۰ تالاب با خشــکی مواجه شده‌اند. البته خشکســالی تنها دلیل خشــکی نیست، ســوء مدیریت آب، مدیریت غیرتخصصی و نادیده انگاشــتن دانش پایه و طبیعی زمینشناسی به خشکیدگی انجامیده است.

به گزارش ایکنا، روزنامه همشهری یادداشتی از مهدی زارع، رئیس شاخه زمین‌شناسی، گروه علوم پایه، فرهنگستان علوم با موضوع «مدیریت بحران آب و ضرورت ارزیابی بی‌طرفانه» منتشر کرد؛‌ در این یادداشت آمده است:

براساس گزارش برنامه توسعه سازمان ملل متحد در سال ۲۰۲۵، سرانه منابع آب ایران به حدود یک سوم سطح آن در سال۱۹۹۰ سقوط می‌کند. دولت عمدتــا روی برنامه هایی برای حفظ و تأمین بدون قطعی و پیوســته جریان
آب در خطوط لوله تهران و شــهرهای بزرگی مانند اصفهان، شیراز، مشهد و تبریز متمرکز اســت و در این شرایط،کمبود و ســهمیه‌بندی آب در شــهرهای کوچکتــر در مرکز ایران و ســواحل ایران در خوزســتان، خلیج فارس و دریای مکران گزارش می‌شود.

از ســوی دیگر، حدود ۱۰۵ تــالاب در ایران وجــود دارد که وســعتی بیش از ۳ میلیون هکتار زمین را شــامل می‌شــوند. حدود ۱/۳میلیون هکتار از این تالاب‌ها تحت تأثیر خشکسالی قرار دارند و تاکنون ۶۰ تالاب با خشــکی مواجه شده‌اند. البته خشکســالی تنها دلیل خشــکی نیست، ســوء مدیریت آب، مدیریت غیرتخصصی و نادیده انگاشــتن دانش پایه و طبیعی زمینشناسی به خشکیدگی انجامیده است.

هامون، ارومیه، بختگان، پریشان و تاشک دریاچه‌ها و تالاب‌های ایران هســتند که طی دهه گذشــته حدود ۸۰ تا ۱۰۰درصد کوچک شــده‌اند. زاینــده رود به معنای رودخانــه‌ای که جان می‌بخشد در شهر تاریخی اصفهان نیز خشک شده است. تالاب هورالعظیم در اســتان خوزســتان هم از این آسیب‌ها مصون نمانده است. خشــکی هورالعظیم توفان‌های گردوغبار و شن را در خوزستان و استان‌های جنوب‌غربی و غرب ایران تشدید کرده است. بعد از این اتفاقات، برای احیای تالاب‌ها سراغ تخصیص حقابه رفتیم. در شرایط خشکســالی، مناطق تحت تنش آبی همگی متقاضی آب و تخصیص بیشتر از سدها و دریاچه های باقیمانده هستند که این خود به منشأ اختلاف بین ساکنان چند استان همسایه تبدیل شده است.

خشکسالی و تغییرات اقلیمی تنها دلایل فاجعه زیست محیطی در ایــران نیســت. مدیریــت ضعیــف منابع آب خســارت جبران ناپذیری به ایران وارد کرده اســت؛ کشــوری با حدود ۲۲۵میلیمتر باران در سال (کمتر از یک سوم میانگین جهانی) کشوری خشک تا نیمه خشــک (در ۸۵درصد مساحت خود) محسوب می‌شود. آثار زیست محیطی برای بیشترین ســدهای ساخته شده در ایران دیده نشده است. ساخت سد ســیوند که در سال۸۶ در استان فارس به بهره‌برداری رسید موجب از بین بردن هزاران هکتار مرتع در مرکز ایران شد. در نتیجه مستقیم ساخت این ســد، بختگان، دومین دریاچه بزرگ ایران خشک شد و محل این دریاچه را به گورستان فلامینگوهای مهاجر تبدیل کرد. با وجود این، ایران بعد از چین و ترکیه در رتبه‌بندی ساخت سد در سطح بین‌المللی رتبه سوم را دارد. ساخت سد به عنوان نشانه‌ای از توسعه سریع و توانایی ملی ایرانیان در سال‌های بعد از انقلاب توسعه فراوان یافت. در واقــع معمولا از چالش‌های سدســازی مانند غرق شــدن مناطقی که در دریاچه ســد قرار می‌گیرنــد، اخلال در حیات موجودات زنده پیرامون ســد، آســیب جدی و غرق شــدن مکانهای تاریخی پشت سدها و فجایع محیطزیستی با منشا نادیده انگاری زمین‌شناسی (مانند انتخاب محل اشتباه برای سد گتوند) کمتر صحبت می‌شود. از سوی دیگر، ســاخت سد نقش مســتقیمی در طغیان‌های بالادست و بعضا آســیب در زمین‌های پایین دست دارد که در نهایت می‌تواند موجب تسریع در بیابان‌زایی شود.

این همه در حالی اســت کــه در کنار سدســازی، پروژه‌های بلندپروازانه انتقال آب همچنین بحران آب ایران را تشدید کرده و خواهد کرد. ۲ پروژه مهم در ایران انتقال آب از دریای مازندران به استان سمنان و انتقال آب از دریای عمان در جنوب کشور به فلات مرکزی ایران است در حالی‌ که انتقال آب از حوض‌های دیگر به حوضه خشک راه حل پایدار برای بحران آب نیست. طرح‌های انتقال آب بین حوضه به شدت موجب دستکاری در محیط میشود. تبعات پروژه های انتقال آب از آسیب رساندن به بوم سامانه حوضه اهداکننده آب تا مهاجرت مردم در جوامع مبدا و مقصد متفاوت است.

نخستین آسیب به منطقه مقصد می‌رســد که با افزودن ظرفیت بهره برداری آب در مقصد، نوع زندگی مردم و اشتغالشان به ســوی صنایعی که در آن استان توسعه می‌یابد، تغییر می‌کند. در درازمدت و با رونق در ناحیه ای که بدین ترتیب در حال توسعه است، ســیل مهاجران از همه نقاط به ویژه به مرکز آن استان ســرازیر می‌شود و این وضعی است که در شدیدترین وجه آن در فلات ایران می‌توان در استان و شهر اصفهان مشاهده کرد. مدیریت بحــران آب بدون ارزیابی بیطرفانه گذشــته و تهیه نقشــه راه واقع بینانه برای آینده و لحاظ کردن مطالعات پایه به ویژه تهیه نقشه‌های تفصیلی مخاطرات زمین‌شناسی برای پهنه‌هایی که بیشــترین تنش آبی را تحمل میک‌نند، ممکن نیســت. راه حل فوری و معجزه آســا نیز برای چنین مســائل بنیادی ای وجود ندارد، ضمن اینکه باید برای مشکلات فوری، راه حل کوتاه مدت منطقی انتخاب شود، ولی باید مراقب باشیم که در تنور عوام زدگی نیفتیم.

فضای هیجانی که در هنگامه بحران پدید می‌آید خطر بزرگی برای نابودی هرچه بیشتر همین منابع موجود است. حکمرانان باید مراقب باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *