ایران در لبه پرتگاه ویرانی/ به این آمارها نگاه کنید
آمارهای رسمی که از سوی مرکز پژوهش های مجلس و نمایندگان و مسئولان کشور اعلام می شود نشانگر این است که ایران در لبه پرتگاه ویرانی اقتصادی، اجتماعی،فرهنگی و محیط زیستی قرار گرفته است .،
۱- عضو هیات رییسه مجلس بیست و هشتم تیر ماه سال ۱۴۰۲ اعلام کرد: حقوق بگیر و کارمند اگر تمام درآمد خود را پس انداز کند میتواند پس از ۴۰ سال خانهدار شود، اما با توجه به اینکه یک سوم درآمد خود را میتوانند برای خرید مسکن پس انداز کنند، مدت زمان انتظار خرید خانه برای آنها به بیش از ۹۰ سال میرسد.
۲- مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی که بهار امسال منتشر شده است تاکید داشت: نرخ فقر در ایران طی یک دهه از ۱۹ درصدی به بیش از سی درصد افزایش یافته است.
۳- آقامحمدی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز پنجم خرداد ماه سال ۱۴۰۲ اعلام کرده است : دوهزار و ۲۰ محله و ۱۹ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر از جمعیت در سراسر ایران وجود دارد که از امکانات اولیه زندگی مانند مسکن، اشتغال، تحصیلات تا ۱۲ سال، سلامت، خوراک و پوشاک محروم هستند.
۴- هادی موسوی، مدیرکل پیشین مطالعات رفاه اجتماعی وزارت تعاون نیز بیست و یکم تیرماه سال ۱۴۰۲ خبر داده است که ، ۵۷ درصد از جمعیت ایران سوءتغذیه دارند و حداقل کالری لازم روزانه را دریافت نمیکنند. بر اساس اعلام این مقام سابق وزارت تعاون، در میان این جمعیت حدود ۱۴ میلیون و ۵۰۰ هزار بچه حضور دارند .
۵- آمارهای از منابع آبی کشور نیز حکایت از فاجعه وضعیت آب در کشور دارد هم اکنون ۲۱میلیون ایرانی گرفتار با فقر آبی اند و ۱۴میلیون ایرانی با فلاکت آبی رو به رو شدهاند.
۶- ستاریفرد معاون وزیر آموزش و پرورش سوم بهمن سال ۱۴۰۱ با اظهار کرد: سرانه پرورشی روزانه هر دانش آموز یک حبه قند هم نمیشود و ۴۰ تک تومان است. کل اعتبار پرورشی ۱۰ ماه اخیر، ۲۵۰ میلیارد تومان بودهاست. همچنین گفت”سرانه زیست شبانه روزی دانش آموزان در مدارس شبانه روزی، روزانه ۱۹ هزار تومان است. ۴۰۰ هزار دانش آموز شبانه روزی داریم.
۶- از این دست آمار در کنار میزان افسردگی ، آمار خشونت و رفتارهای خشونت آمیز، موج مهاجرت ها از کودک و نوجوان گرفته تا نخبه و پزشک و حتی کارگر ساده هر روز در حال افزایش رتبه آماری است. هر کدام از این دردها می تواند چون بمبی هسته ای برای بخش بزرگی از ایران و زندگی ایرانیان ویران کننده باشد.
فقر مسکن و نبود پس انداز در یک جامعه می تواند ویرانی های بسیاری ایجاد کند، از جمله:
۱. بی خانمانی: افرادی که نمی توانند خانه ای برای زندگی داشته باشند، مجبور به زندگی در خیابان ها و محل های عمومی مانند پارک ها و ایستگاه های اتوبوس می شوند.
۲. بیکاری: فقر مسکن می تواند منجر به بیکاری شود، زیرا افراد نمی توانند به راحتی به محل کار بروند و یا تلاش برای پیدا کردن کار دشوارتر می شود.
۳. بیماری: فقر مسکن می تواند منجر به بروز بیماری های مختلف شود، زیرا افراد در شرایط ناسالم زندگی می کنند.
۴. خشونت خانگی: فقر مسکن می تواند منجر به خشونت خانگی شود، زیرا افراد در شرایط فشار قرار می گیرند و احتمال بروز خشونت بیشتر می شود.
۵. کاهش روحیه: فقر مسکن می تواند منجر به کاهش روحیه و افسردگی شود، زیرا افراد در شرایط نامساعد زندگی می کنند.
۶. کاهش کیفیت زندگی: فقر مسکن می تواند منجر به کاهش کیفیت زندگی شود، زیرا افراد نمی توانند از امکانات اساسی مانند آب، برق و گاز استفاده کنند.
افزایش نرخ فقر و آسیب های پیش رو
آیا دولت و نمایندگان مجلس اشرافیت کامل بر این امر دارند که افزایش نرخ فقر در هر شاخه ای از فقر در جامعه چه آسیب هایی برای آینده یک کشور رقم می زند؟ کاهش توانمندی اقتصادی، کاهش سطح آموزش، کاهش سطح سلامت، افزایش جرم و جنایت، بلاتکلیفی آینده جامعه از صدمات افزایش نرخ فقر است.
۱. کاهش توانمندی اقتصادی: فقر مسکن می تواند منجر به کاهش توانمندی اقتصادی کشور شود، زیرا افراد نمی توانند به راحتی به محل کار بروند و یا به دنبال کار جستجو کنند.
۲. کاهش سطح آموزش: فقر مسکن می تواند منجر به کاهش سطح آموزش جامعه شود، زیرا افراد در شرایط نامساعد زندگی می کنند و نمی توانند به راحتی به مدارس و دانشگاه ها بروند.
۳. کاهش سطح سلامت: فقر مسکن می تواند منجر به کاهش سطح سلامت جامعه شود، زیرا افراد در شرایط ناسالم زندگی می کنند و بیماری های مختلف را به دست می آورند.
۴. افزایش جرم و جنایت: فقر مسکن می تواند منجر به افزایش جرم و جنایت شود، زیرا افراد در شرایط فقر و نامساعد زندگی می کنند و به دنبال راه هایی برای تامین نیازهای خود هستند.
۵. بلاتکلیفی آینده جامعه: فقر مسکن می تواند منجر به کاهش آینده جامعه شود، زیرا افراد نمی توانند به راحتی به توانایی های خود دسترسی داشته باشند و از فرصت های اجتماعی و اقتصادی محروم می شوند.
جامعه ایران با معضلات و آسیب ها و کمبودهای جدی مواجه شده است که نیازمند تمرکز برنامه ریزی برای بهبود شرایط و رفع این کمبودها است اما لوایح و تاکیدات نمایندگان مجلس و دولتمردان در مورد اصل هایی که در جامعه باید به آنها پرداخته شود نشان می دهد که درد اصلی اکثریت مردم که فقر و شاخه های فقر و مشکلات اقتصادی است به معنای درست برای مسئولان قابل درک نیست. از سوی دیگر وضعیت زیست ایران و محیط زیست کشور در مناطق گسترده ای به فلاکت محیط زیستی و فلاکت آبی رسیده است .
راه حل ها مشخص است و نیاز به کشف راه حل ها برای درمان این مشکلات نیست تنها نیاز به خارج شدن از حاشیه ها و پرداختن به مراحل حل مشکلات و کمبودهاست. هر روز که بگذرد روزگار برای مردم سخت تر می شود و روزگار سخت مردم، شرایط مدیریت کشور را نیز سخت تر می کند.